آسمون دلدادگی | ||
|
روزی شیوانا پیر معرفت یكی از شاگردانش را دید كه
زانوی غم بغل گرفته و گوشه ای غمگین نشسته است.
شیوانا نزد او رفت و جویای حالش شد.
شاگرد لب به سخن گشود و از بیوفایی یار صحبت كرد و
اینكه دختر مورد علاقه اش به او جواب منفی داده و پیشنهاد ازدواج دیگری
را پذیرفته است. شاگرد گفت كه سالهای متمادی عشق دختر
را در قلب خودحفظ كرده بود و بارفتن دختر به خانه مرد دیگر
او احساس می كند باید برای همیشه باعشقش خداحافظی كند.
هیجان هم در وجود من نبود!؟"
و عشق ورزیدن هستی و به همین دلیل آتش عشق و
شوریدگی دل تو را هدف قرار دادهاست. این ربطی به دخترك ندارد.
هركس دیگر هم جای دختر بود تو این آتش عشق را به سمت او می فرستادی.
بگذار دخترك برود! این عشق را به سوی دختر دیگری بفرست.
مهم این استكه شعله این عشق را در دلت خاموش نكنی .
معشوق فرقی نمی كند چه كسی باشد! دخترك اگررفت با
رفتنش پیغام داد كه لیاقت این آتش ارزشمند را ندارد.
چه بهتر! بگذار او برودتا صاحب واقعی این شور و
هیجان فرصت جلوه گری و ظهور پیدا كند! به همین سادگی!" نظرات شما عزیزان: مسعود
![]() ساعت22:42---4 تير 1391
سلام خسته نباشید لطف میکنید ایمیل شیوانا رو برام بزاری خیلی ازش خوشم امده
پاسخ:سلام مسعودجان ببین برادر من آدرس خاصی از شیواناندارم توگوگل بنویس شیوانا پیجهای زیادی از شیوانا و داستانهاش میبینی....موفق باشی یاحق پاسخ:ببین به این لینکها من بیشتر مراجعه میکنم http://KowsarPardaz.com/ http://real-shivana.blogsky.com/ شیوانا
![]() ساعت21:30---4 تير 1391
سلام
خدایم رادوست دارم چون وفادارترین است وشاید به رسم همین وفاداریست که تورا به او میسپارم. در پناه خدا... پاسخ:سلام تمنا دارم از آسمان که اگر حتی قطره ای خوشبختی بارید ، بر روی گونه ی تو باشد . لحظه هایت آرام |
|
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |